موسسه مطالعات هنراسلامی
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
2676-7759
12
25
2016
09
22
مقایسه سیمای جبرییل در معراجنامههای ابنسینا و میرحیدر در دو بعد فلسفی و تجسمی
7
20
FA
سید سعید
احمدیزاویه
دانشیار دانشگاه هنر تهران
افرا
خاکزاد
دانش آموخته کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه هنر تهران (پردیس بینالمللی فارابی)
afra_afili@yahoo.com
یکی از مهمترین مضامین به کار رفته در آثار هنری ایرانی-اسلامی معراج پیامبر اسلام، حضرت محمد(ص)، است. بسیاری از هنرمندان نگارگر ایرانی، روایتهای تصویری متنوعی را در قالب «معراجنامهها» خلق کردهاند که از برجستهترین آنها میتوان به معراجنامه میرحیدر اشاره کرد. روشن است که نگارگران به جنبههای بصری معراج توجه کردهاند و برای به تصویر کشیدن این واقعه، صورتی تجسمی از عناصر مختلف داستان را شکل دادهاند. از جمله اینکه، فرشتگانی همچون جبرئیل را با شکل، اندازه و رنگها و ویژگیهای خاصی به تصویر کشیدهاند. از سوی دیگر، فیلسوفان و متألهان ایرانی نیز در آثار خود به بررسی و تحلیل نظری واقعه معراج پرداختهاند که از آن جمله میتوان به رساله معراجنامه ابنسینا اشاره کرد. مقاله حاضر، در پی پاسخ به این مسأله است که «تصویری که از جبرئیل در صحنههای مختلف معراج در معراجنامه میرحیدر مشاهده میشود، با توصیفات نظری ابنسینا درباره جبرئیل در رساله معراجنامه چه نسبتی دارد؟». در این مقاله نشان داده میشود که باوجود تفاوت زمانی خلق این دو اثر و نیز تفاوت اساسی رویکرد خالقان این دو اثر (رویکرد تجسمی و رویکرد فلسفی) میتوان این دو اثر را دو روایت مختلف اما قابل انطباق از تصویر جبرئیل در معراج دانست.
جبرییل,محمد (ص),معراج,ابنسینا,معراجنامه,میرحیدر
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91845.html
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91845_821e2f5b68dbd0d4acaf72f8262ae247.pdf
موسسه مطالعات هنراسلامی
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
2676-7759
12
25
2016
09
22
کارکرد هندسه و تعادل در شکلگیری آثار میرخلیل مصورت
21
36
FA
رضوان
صادقزاده
دانشجوی دانشگاه هنر اصفهان
rezvan_sadeghzadeh2003@yahoo.com
نقاشی در دوره هرات و زمان حاکمیت بایسنقر میرزا ( 837-807) بر آن شهر در اوج شکوفایی خود بود. هنرمندان مهم و تأثیرگذاری در کتابخانه بایسنقری مشغول خلق آثار هنری این دوره بودند که میرخلیل مصور در زمره یکی از نقاشان سرشناس این دوره است. هرچند در رشد نقاشی دوره هرات، عوامل بیرونی همچون حمایتهای حکومتی، علاقه حاکمان به آثار هنری و اوضاع بهسامان سیاسی و اقتصادی مملکت، تأثیر غیر قابل انکاری داشته است، ولیکن تازگی و طراوت این آثار پس از گذشت حدود ششصد سال بر آنها، دلیل درونی دیگری دارد و آن چگونگی عملکرد ساختار بصری در آنهاست. مقاله حاضر یک پژوهش کیفی و کاربردی است و به روش تحلیلی انجام خواهد پذیرفت و مطالب آن از طریق اطلاعات کتابخانهای جمعآوری شده است. در پایان این نتیجه حاصل میشود که هندسه و تعادل دو عنصر از عناصر شش گانه ساختارهای بصری است که در زیبایی و ماندگاری آثار میرخلیل مصور تأثیر بهسزایی دارند.
نگارگری,میر خلیل مصور,ساختار هندسی,تعادل,مکتب هرات
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91846.html
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91846_e2e48cc6a997db62adf18c793e0b0c4f.pdf
موسسه مطالعات هنراسلامی
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
2676-7759
12
25
2016
09
22
عناصر بصری رویدادهای زندگی پیامبر اسلام (ص) در نگارههای جامع التواریخ
37
52
FA
مدیر
نشریه
0000-0000-0000-0000
دانشیار و عضو هیأت علمی دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس
islamicartjournal@gmail.com
شهین
عبدالکریمی
کارشناس ارشد هنر اسلامی
مصورسازی صحنههای تاریخی - مذهبی در تصویرآرایی نسخههای اسلامی - ایرانی از جایگاه ویژهای برخوردار است. در دوره ایلخانان به علت گرایش بعضی از سلاطین مغولی به دین مسیح و حضور تفکرات مسیحی در پارهای از نگارههای این عصر، نفوذ نقاشی بیزانسی مشاهده میگردد. اما آنچه در مورد نقاشی ایلخانی شاخصتر است، اتکاء نقاشی مغول بر هنر و نقاشی چین به ویژه هنر دوره «یوآن و سونگ» میباشد. میتوان گفت نقاشی دوره ایلخانی، جُنگی است از عناصر هنری مختلف تمدنهای چین، ایران، بیزانس و عربی. از سوی دیگر در دوره ایلخانان که اسلام را به عنوان دین رسمی خود پذیرفتند، پرداختن به صحنههای تاریخی اسلام نیز در کتب مصور رایج شد. از جمله در قسمتی از مجموعه دوم نسخه جامعالتواریخ، به شرح احوال حضرت محمد (ص) پرداخته شده است. درتصویرسازی این نسخه کمابیش میتوان تأثیر عناصر بیگانه بیزانس و چین را مشاهده کرد، اما در نگارههای مذهبی آن، با وجود تمامی عناصر بیگانه، تلاش هنرمندان در جهت انتقال مضمون اثر میباشد که برای رساندن این پیام به واقعگرایی روی آوردهاند. در این راستا نیز حتی چهره با وقار پیامبر(ص) را به نمایش درآوردند که قبلاً مرسوم نبوده است. در این نوشتار سعی گردیده با تکیه بر مطالعات کتابخانهای، 12 نگاره که صحنههایی از وقایع زندگی پیامبر اسلام (ص) را به تصویر کشیدهاند، در بین نگارههای مذهبی نسخه جامعالتواریخ که در کتابخانه دانشگاه ادینبرگ و مجموعه ناصر خلیلی نگهداری میشوند، مورد بررسی قرار گیرد. علت این انتخاب شناسایی عناصر بصری بیگانه تأثیرگذار، بر نگارههای مذهبی دوره ایلخانی میباشد.
عناصر بصری,پیامبر اسلام(ص),ایلخانان,نگارهها,جامع التواریخ
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91848.html
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91848_a32e2de192ce399bf7758ac9137874d8.pdf
موسسه مطالعات هنراسلامی
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
2676-7759
12
25
2016
09
22
بازشناسی ویژگیهای معماری ایران و بازتاب آن در معماری عثمانی (مطالعه تطبیقی تزیینات در مدارس آناتولیایی و معماری ایرانی)
53
66
FA
ندا
بلانیان
عضو هیئت علمی دانشکده هنر و معماری، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
neda_balanian@yahoo.com
حسین
سلطان زاده
دانشیار گروه هنر و معماری، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی
سید علی اکبر
صارمی
دانشیار، گروه هنر و معماری، واحد تهران مرکزی،
دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
شروین
میرشاهزاده
استادیار، گروه هنر و معماری، واحد تهران مرکزی،
دانشگاه آزاد اسلامی، تهران
هنر و معماری سلاجقه روم قبل از حضور ایرانیان متأثر از هنر دمشق بود، اما با آمدن هنرمندان ایرانی و تبادلات فرهنگی بین این دو حوزه سیاسی، معماری با نقوش و تزئینات ایرانی همراه و همساز شد. از سوی دیگر، ایران در طول تاریخ اسلام و به خصوص عصر سلجوقی، همواره یکی از مراکز اصلی هنر اسلامی بوده است و عثمانیها در زمینۀ معماری، با الهام از هنر ایران و بیزانس، گامهای بزرگی برداشتند. به دلیل همجواری ایران و عثمانی، و نیز تبادلات فرهنگی و وجوه مشترک حکومتی، هنر و معماری این دو سرزمین از یکدیگر ایده گرفته و تشابهاتی با یکدیگر دارند. در این پژوهش به بررسی تطبیقی شاخصهها و عناصر معماری مدارس ساخته شده در عصر سلجوقیان رم که الهام گرفته شده از نظامیهها و مساجد ایرانی میباشد پرداخته شده است. بر این اساس در این مقاله با استفاده از از روش تحقیق تاریخی- تفسیری، به بررسی این تأثیر و تأثرات در دو حوزه طرح و پلان و همچنین بکارگیری نقوش تزئینی پرداخته شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهند که برخی از طرحها و نقشهای تزئینی معماری ایران در معماری مدرسههای عثمانی مورد استفاده قرار گرفت.
مدارس,تبادل فرهنگی,معماری,تزئینات,سلجوقیان
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91849.html
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91849_eb7bfdf35f4eb6f71f7d6528a95d6bca.pdf
موسسه مطالعات هنراسلامی
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
2676-7759
12
25
2016
09
22
درآمدی بر گونهشناسی نقوش انسانی سفالهای زرین فام سدههای میانه اسلامی ری و کاشان
67
82
FA
سید هاشم
حسینی
دانشیار باستان شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهان
سمانه
شیرخانی
کارشناس ارشد باستان شناسی دوران اسلامی دانشگاه هنر اصفهان
samaneh_shirkhani@yahoo.com
مطالعه نقوش تزئینی سفالهای زرین فام سدههای میانه اسلامی در ایران، اطلاعات گوناگونی را در اختیار ما قرار میدهد. اگرچه این سفالها جذابیت بصری کمتری نسبت به سفالهای مینایی دارند، با این حال منبع موثقی برای مستندنگاری و پژوهش نقوش، محسوب میشوند. فن ساخت سفال زرینفام بسیار خاص و منحصر به فرد بوده و بعضاً جنبه اشرافی و تجمل گرایانه داشته است. این ویژگی سبب نقشپردازی دقیق و ترسیم جزئیات به روی آنها شده که پژوهش پیرامون این نوع سفال و مشخصاً طرح و نقش آن را ضروری میسازد. در این مقاله قریب به 30 شی زرینفام سدههای میانه اسلامی ایران که اکثراً در شهرهای کاشان و ری ساخته شدهاند، انتخاب و به بررسی نقوش انسانی آنها اقدام شده است. <br />با انجام این پژوهش چنین استنباط میگردد که نقوش انسانی سفالهای زرین فام این محدوده زمانی- در عین تکثر- دارای چهارچوب معین، ترکیببندی خاص و دستهبندی دقیق و مشخصی هستند که به آنها پرداخته خواهد شد. همچنین نوع پوشش و زیورآلات مردان و زنان در این دوره دارای انواع متفاوتی است که هریک ویژگیهای خاص خود را دارا هستند. روش انجام این پژوهش تاریخی - توصیفی، و روش جمعآوری اطلاعات آن کتابخانهای و با رویکرد کیفی است. تصاویر اشیا مورد استفاده در مقاله از درگاه اینترنتی موزههای مطرح خارج از کشور و همچنین موزههای معتبر داخلی گردآوری شده و طراحی نقوش آن توسط نگارندگان صورت پذیرفته است.
سفالهای سدههای میانه اسلامی,سفالهای زرین فام,کاشان و ری,نقوش انسانی
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91850.html
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91850_0152d9ff55d58b6a9be6e0e0295949d9.pdf
موسسه مطالعات هنراسلامی
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
2676-7759
12
25
2016
09
22
بررسی تطبیقی گلیم بافتهایمعاصر و کهن شهر اردبیل از لحاظ طرح، رنگ و بافت
83
93
FA
الهام
صادقپوری
مربی دانشکده فرش، دانشگاه هنر
اسلامی تبریز
sadeghpouri@tabriziau.ac.ir
سیامک
صفاپور
استادیار دانشکده فرش،
دانشگاه هنر اسلامی تبریز
رسول
روفهگرحق
مدرس دانشکده فرش، دانشگاه هنر اسلامی تبریز.
گلیمبافی از هنرهای اصیل ایرانی است که ریشه در فرهنگ و باورهای قومی داشته و وسیلهای جهت شناسایی افکار و انتقال آداب و رسوم منطقهای محسوب میگردد. از جمله مناطق فعال در این حوزه، شهر اردبیل میباشد که از دیرباز علاوه بر تولید گلیم، محل دادو ستد شاهسونهای ترک تبار نیز بوده است که بافتههای خود را در آن-جا به فروش میرساندند. از اینرو منطقه مذکور در گلیمبافی جایگاه ویژهای داشته است. در گلیمهای قدیمی اردبیل، شاهد رنگبندی بسیار تیره، طرحهای سنتی و اصیل و بافتههایی چاکدار بودهایم. در قیاس این بافتهها با نمونههای امروزین آنچهکه نظر را به خود جلب مینماید تفاوتهای فاحشی است که در برخی پارامترهای ذکر شده بهوجود آمده است. در نمونههای نوین بیشترین تغییر در رنگبندی مشهود است که رنگهای ملایم جایگزین رنگهای سیر کهن گشتهاند. در درجه بعدی تغییر در شیوه بافت میباشد. در گذشته کثرت بافتههای چاکدار نسبت به شیوه قایق بافت را شاهد بودهایم ولی امروزه جای این دو تکنیک تعویض گردیده است. از لحاظ نوع طرح کمترین میزان تغییر را میتوان یافت که این تغییرات در روشهای ترکیببندی آنها صورت پذیرفته است. پژوهش حاضر که بهصورت کیفی انجام یافته با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نمونههای کهن و نوین را مورد مطالعه قرار داده است که نتیجه آن مشخص کننده نوع تحولات میباشد. هرچند که تغییرات مذکور در جهت نزدیکی به اهداف مشتریان و علیالخصوص مشتریان خارجی و در نتیجه کسب درآمد بیشتر از جانب تولیدکنندگان بوده است اما کیفیت بافتههای جدید در نظر گرفته نشده و علاوه بر از دست دادن حالت سنتی قدیمی، کیفیت بافتهها نیز بسیار کاهش یافته است.
گلیم,طرح,رنگ,بافت,اردبیل
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91852.html
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91852_1ac6d5514783ebb237d29b95bdf99498.pdf