2024-03-29T10:03:56Z
https://www.sysislamicartjournal.ir/?_action=export&rf=summon&issue=12335
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
خیمهها و سراپردههای تیموری به روایت ظفرنامۀ یزدی و سفرنامۀ کلاویخو
محسن
ناصری
زینب
صادقی
تاریخنامهها از آن حیث که در خلال روایت رویدادها ناگزیر از اشاراتی به بستر حدوث وقایع نیز هستند، گاه با توصیفاتی از مصنوعات انسان همراه میشوند، که از این رو در زمرۀ منابع درجهاول پژوهش در باب مظاهر فرهنگ و هنر قرار میگیرند. یکی از این مظاهر، سازههای چادری است که در عصر تیموری متداول بوده و در تاریخنامههای این دوران از جمله ظفرنامۀ یزدی، واژگان اصیل و متنوعی برای اشاره به انواع آنها به کار رفته است. اما به علت رایج بودنِ کاربرد این مصنوعات در عصر تألیف و کماهمیت بودنِ پرداختن به جزئیات چنین اموری در نگارش تاریخنامههای درباری، این سازهها به طور مختصر و به مدد آرایههای ادبی وصف و تشبیه شدهاند، که این قلّت توصیف، مانع شناخت بسیطی از ویژگیهای ظاهریشان میشود. خوشبختانه این کاستی را توصیفات سفرنامۀ کلاویخو، کتابی همعصر ظفرنامه، مرتفع ساخته است. از آنجایی که جهانگردان و سفرنامهنویسانْ به امور خارج از رَویۀ معمولِ سرزمین خود با علاقۀ بیشتری میپردازند، کلاویخو، سفیر دربار اسپانیا، نیز در شرح سفر خود به قلمرو تیمور، سازههای چادری آن دوران را به تفصیلْ توصیف کرده است. نوشتار حاضر، به روش کتابخانهای، ابتدا به استخراج نام اصیل انواع سازههای چادری از درون متن ظفرنامه پرداخته و کاربرد مشخص هر واژه را بر پایۀ سیاق آن معلوم میکند، سپس با مقابلۀ مضامین مشترک ظفرنامه و سفرنامۀ کلاویخو، جزئیات بیشتری از آنها عرضه و معلوم میکند برخی از این واژگان تا رسیدن به عصر حاضر، در اثر گذشت زمان و از دست رفتن مصداق، فراموش شده و یا معنایشان تغییر کرده است.
دورۀ تیموری
سراپرده
خیمه
بارگاه
خرگاه
سایبان
2018
03
21
1
27
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91839_6b66d4a9833723cae92d11a502f29fe4.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
تبیین الگوی شبه-فرکتال در ساختار زمینه محور بازارهای سنتی ایرانی
سیده الهام
علوی زاده
سید غلامرضا
اسلامی
فرح
حبیب
عدم تداوم ارزشهای هنر و معماری اسلامی در طراحی ساختارهای نو در بافتهای تاریخی، تهدیدی برای حیات این زمینههای ارزشمند شهری بهحساب میآید. ازجمله بافت بازارهای سنتی ایرانی، محدودههای ارزشمند ولی مسئلهداری هستند که روزبهروز دچار بحرانهای ناشی از تراکم عملکردی-کالبدی ساختارهای جدید کنترل نشده میشوند. این امر شناخت ویژگیهای کیفی آنها، جهت ظهور میانافزارهای معاصر منسجم با بافت را ضروری میسازد. در این پژوهش، باهدف تبیین زبان الگوی زمینه محور بازار سنتی بهعنوان نمونهای اعلی از هنر و معماری سنتی ایرانی، ابتدا با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی بهعنوان زیرمجموعه روش تحقیق کیفی، اطلاعات لازم در خصوص زمینه محوری بازار سنتی جمعآوری و بر اساس مدل مستخرج از مبانی نظری پژوهش، موردبررسی قرار میگیرد. در بخش دوم با استفاده از روش تجزیه تحلیل بصری فرکتالی، میزان تناظر مؤلفههای کیفی زمینه محوری اجزاء بازار سنتی و الگوی هندسه فرکتالی بازار، با تأکید بر فضاهای باز و بسته، بررسی میشود. یافتهها حاکی از زمینه محوری بازار سنتی در سه مقیاس شهری، محلهای و داخلی است. تجزیه تحلیل بصری در سه مقیاس کلان، میانه و خرد، نشاندهنده انطباق ارزشهای کیفی زمینه محوری با الگوی هندسی شبه-فرکتال، در تجلی عینی ذهنیت معناگرای معمار سنتی است. مقیاسهای هندسی فرکتال دربرگیرنده مقیاسهای رفتاری-عملکردی، انسجام معنایی ناشی از جهانبینی وحدتگرا و پویای اسلامی را متجلی میسازند. در این میان الگوی متشابه تیمچهها و الگوی فضای باز سراها بهعنوان مراکز نیرومند مقیاس میانه، اتصال و انسجام مقیاس کلان و خرد را فراهم میآورند و متناظر با قانون توان معکوس بُعد فرکتالی، هر چه اجزا خرد مقیاس تر میشوند بر تعدادشان افزوده میشود.
بازار سنتی
زمینه گرایی
زمینه تاریخی
هندسه فرکتال
بُعدفرکتال
2018
03
21
28
57
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91840_e588acc7446cb06c4891f3f12d73806a.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
تحلیل مضمون عاشقانه چند نگاره از رضا عباسی با تأکید بر اثر « بانوی خیال پرداز» بر مبنای آرای صدرالمتألهین
افسانه
ناظری
مهدی
حسینی
حسن
رزمخواه
مضامین عاشقانه در نگارگری به اشعار عاشقانه و شاعرانه فارسی به قبل از مکتب اصفهان بر میگردد.آثاررضا عباسی از جمله مضامین عاشقانه و تغزلی، سبک جدیدی را در طراحی و نقاشی ایرانی ابداع کرد.پیوند درونی اجزاء مختلف آثار تغزلی رضا با ترکیب بندی جدید و نه همچون آثار گذشته ولی با دوری از پرسپکتیو و سایه روشن و هماهنگ با فلسفة جدید صدرالمتألهین، فرهنگ و هنر روزگار عصر شاه عباس اول صفوی را به زیبایی تمام نشان میدهد. آثاررضا بامضامینمختلفعاشقانه،عرفانی،حماسیواجتماعیهستند؛ که از میان آثار او بهتحلیلچندنگارهازاینهنرمندبامضامینعاشقانهوتطبیقآنهاباآراءصدرالمتألهینپرداختهمیشود .رضانقشمایههاوموضوعاتشاخصعاشقانهوعرفانیدرجهانپیرامونراکهدرلایههایپنهانآثارشموجوداست، به طوررمزگونه نمایانمیسازد. عشق عفیف در آراء ملاصدرا، که در بعضی از آثار رضا، مطابقهای تصویری آن را میتوان یافت، از مشاهده شروع و به تمثیل و تمثل منتهی میشود که این خود سرآغاز دیگری است و در انتها به اتهاد عاشق و معشوق و یکی شدن با خداوند و وحدت وجود ختم میشود. هدفازپژوهشحاضردستیابیبهمبانیپنهانوآشکارعاشقانةنهفتهدرآثاررضاعباسی،هنرمنددربارشاهعباسوتطبیقومقایسة آنهابامؤلفههایفکریصدرالمتألهیندربابعشقاست. از این روی، ابتدا آراء صدرا در زمینه عشق بیان میشود و در ادامه چند نمونه از آثار رضا عباسی که از نظر مضمون، تغزلی هستند و به نظر میرسد با آراء صدرا در زمینه عشق هماهنگ هستند، مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. بدینترتیب،درتحقیقحاضرباروشجمعآوریاطلاعاتودادههابهصورتکتابخانهایازکتابهایموجودو اسناد تصویریموزههاو بررسی دادهها، بهشیوةتحلیلی،تطبیقی، یافتههایی که بهدست آمدمبین آن استکهاکثرآثار تغزلی رضاعباسیبامؤلفههایفکری ملاصدرادربابعشقارتباطدارند.
نقاشی مکتب اصفهان
رضاعباسی
ملاصدرا
مضمون
عاشقانه
بانوی خیال پرداز
2018
03
21
59
89
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91841_883db0427316f3843b032184335e6358.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
بررسی مفهوم تشبیه و تنزیه از نگاه محیی الدین ابن عربی و تطبیق آن با فضای نگارگری ایران(قرن 9 و10 هجری)
سمیه
صفاری احمدآباد
اسماعیل
بنی اردلان
محمد رضا
شریف زاده
ایرج
داداشی
مبانی نظری حاکم بر نگارگری ایرانی به واسطه اندیشه اسلامی و تسلیم شدن در برابر شریعت الهی، مشروط به تعبیر خاصی از سنت تصویری بر پایه تجلیات معنوی گردیده است. بدین علت نگارگر مسلمان در خلق نگاره هایش در نگرشی تنزیهی، هیچ گاه وجود حقّ را قصر نمی کند، بلکه با نگاهی تشبیهی، عالم نگاره را مجلایی از مجال الهی و مظهری از مظاهر حقّ سبحانه می داند. لذا انگیزه این نوشتار؛ بررسی مفهوم تشبیه و تنزیه در شیوه مصورسازی نگارگر ایرانی، با تأکید بر نگرش محیی الدین ابن عربی در خصوص معرفت شناسی این دو واژه است. بر پایه یافته های تحقیق اعتقاد ابن عربی بر این اصل مهم پی ریزی شده که معرفت راستین بر پایه جمع میان تشبیه و تنزیه شکل می گیرد، همچنین سرّ تنزیه روی در اسم باطن حقّ دارد و سرّ تشبیه از احکام اسم ظاهر حقّ سبحانه است، بنابراین زوال حقّ از باطن و صورت های عالم، امکان پذیر نیست و این مفهوم به شیوا ترین بیان در قرآن آمده است و از آن جایی که هنرمند مسلمان به تأسی از مفاهیم معنوی شریعت اسلامی و قرآن دست به آفرینش اثر هنری می زند، و در نگاه ابن عربی قرآن و نگرش اسلامی حاصل اجتماع مفاهیم تشبیهی و تنزیهی است؛ لذا می توان نتیجه گرفت: عناصر تصویری موجود در نگارگری ایرانی _ اسلامی نیز، به گونه ای خاص زبان حقیقتی هستند که در عرصه عمل هنرمند، مبدل به بیانی جهت مصورسازی عالم دو بعدی در هیئت نور واحد می شوند؛ که صفات و نسبت های حقّ را به دور از هر گونه اندیشه برابری کردن با آفرینش الهی؛ به عرصه ظهور می رساند. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی _ تحلیلی بوده، همچنین ابزار و شیوه های گردآوری اطلاعات در بردارنده جستجوی کتابخانه ای است.
تشبیه و تنزیه
قرآن و فرقان
اسم ظاهر و باطن
نگارگری ایرانی _ اسلامی
2018
03
21
90
115
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91842_20b1e41d2e50fe341176ef0b9631ff35.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
تحلیل نشانهشناسی صورت و معنا در مسجد وکیل شیراز
نگین
لاری پور
ابوالقاسم
دادور
نمادگرایی یکی از اصول قدیمی فکر بشر است که از آغازین دورههای حیات وی در آثار هنری نمودی خاص داشته و بر اساس دیدگاههای اسلامی، نماد یا رمز، جنبهظاهری و دنیوی ماهیتی معنوی محسوب میشود. هنرمند دینی در بیان مفاهیم و دادن صورت مادی به آنها، ناگزیر به استفاده از زبان تمثیل است. ازجمله جایگاههای ظهور نمادها در هنر ایران، معماری است. با توجه به قابلیتها و ظرفیتهای معناکاوانه معماری مسجد، با استفاده از روش نشانهشناسی به تحلیل مفاهیم نمادین و معانی روحانی این آثار هنری خواهیم پرداخت. عناصری که بهعنوان نماد و نشانه در نظر گرفته میشوند علت کارکردی داشتهاند و بهمرورزمان تبدیل به نماد گشتهاند. روش تحقیق توصیفی – تاریخی بوده، با رویکرد نشانهشناسی مبتنی بر نظریه «چارلز ساندرز پیرس» به بررسی الگوی وی در دلالتهای ثانویه نقوش تزیینی و معماری مسجد وکیل شیراز، بهعنوان بخشی از یک مطالعه نشانه شناختی پرداخته و سعی بر آن است که عناصر تزئینی و اجزاء کالبدی مسجد و تأثیری که در انتقال معانی و مفهومشان دارند، موردبررسی قرار گیرد. در ابتدا با تصویربرداری و مشاهده روشمند به میزان و نوع نشانههای بهکاربرده شده و در بخش بعد به آنالیز و بررسی تکتک تصاویر و نمادهای آنها در معماری مسجد وکیل میپردازیم. این پژوهش نشان میدهد که در هنر دوران اسلامی نشانههای شمایلی کمتر بهکاررفته و در مواردی هم که این نشانهها حضور دارد، هنرمند آن را از دلالت تشابه آزاد میکند و گستردگی معنایی به آن میبخشد. همچنین توجه به رابطهای که هنرمند میان دال و مدلول برقرار میکند، میتواند دیدگاههای هنری وی را آشکار سازد. میتوان گفت نقوش و نشانههای مسجد وکیل شیراز، در ابتدا تااندازهای شمایلی و تااندازهای نمایهای بودند. در طی زمان نشانهها به سمت نمادین و قراردادی شدن توسعه یافتند یا بهعبارتدیگر در مقایسه با نشانههای حقیقی یا نماد، نمایه تااندازهای رو به انحطاط رفت و شمایل حتی به نسبتی بیشتر رو به انحطاط رفت.
نشانهشناسی
صورت
معنا
معماری مساجد
مسجد وکیل
2018
03
21
115
143
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91843_10be632f9bb6edbb5958f5057bc5ccc7.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
فرمگرایی نگارههای نسخه ثواقبالمناقب شاهکار نگارگری مکتب بغداد قرن دهم هجری
اکرم
محمودی
علی
اصغر جوانی
فرهنگ
مظفر
فرزانه
فرخ فر
ثواقب المناقب، شرح حال عارفان و صوفیان به خصوص مولانا جلالالدین محمد بلخی است که با کمی چاشنی، اغراق شدهاست. این اثر اولین بار توسط احمد بن محمد و بار دیگر توسط عبدالوهاب بن جلالالدین محمد همدانی در سال 947 هجری تلخیص و در سال 998 هجری به دستور سلطان مراد سوم عثمانی به ترکی ترجمه شد. از نسخه ثواقبالمناقب، دو کپی مصور متعلق به مکتب نگارگری بغداد که در دوران استیلای حاکمان عثمانی در بغداد (اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری) تولید گردید، موجود است. تمرکز این پژوهش بروی فرمگرایی نسخه مصور ثواقبالمناقب موجود در کتابخانه مورگان نیویورک است که به عنوان یکی از شاهکارهای مکتب نگارگری بغداد قرن دهم هجری شناخته شده است. این پژوهش با تکیه بر آراء کلایو بل، از مشهورترین و صریحترین نظریهپردازان انگلسیی اوایل قرن بیستم میلادی، در حوزه فرمشناسی انجام خواهد شد. فرمشناسی رویکردی است به هنر که به جای تاکید بر محتوا، بر اهمیت شکل به منزله سرچشمهی جاذبهی ذهنی اثر هنری پا میفشارد. بررسی شکلگرایانهی اثر هنری در درجهی نخست به تاثیر زیباییشناسانهی اجزای تشکیلدهندهی طرح اشاره دارد. نتایج کلی تحقیق بر غلبه فرمهای ساده، بهرهگیری از فرمت و الگوهای قراردادی، پالت رنگی متوسط، ترکیببندی پویا و الگوپذیری از شاخصههای مکاتب نگارگری ایران و عثمانی دلالت دارند. کنکاش این تحقیق از حیث ماهیت بنیادین و از نظر روش، تاریخی تحلیلی است.
مکتب بغداد
نگارگری
ثواقب المناقب
فرمگرایی
2018
03
21
144
171
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91847_4ab40ea2ed4c703f2d6447bbf5732b7d.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
پیشینه مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالینگاریهای دورهی قاجار در هنر ایران (با تکیه بر منابع مکتوب)
علیرضا
خواجه احمد عطاری
مسعود
آذربایجانی
حمیدرضا
شعیری
زینب
حکمت
خیالینگاری اصطلاحی است برای توصیف نوعی نقاشی روایی رنگو روغن با مضامین مذهبی، حماسی، رزمی، بزمی و عامیانه که در دوره قاجار بر اساس هنر مردمی و دینی و با اثرپذیری از سنت نقاشی مرسوم آن زمان، رواج پیدا کرد. برخی از محققین بر این باورند که این نوع نقاشی، همراه با حفظ تمامی ارزشهای هنر سنتی و مذهبی ایران و به ضرورت نیاز و خواست مردم شکل گرفته است. این نقاشیها سرشار از پیشینه موضوعی، مضمونی و ساختار بصری هستند که طی سالیان متمادی با وجود انجام پژوهشهای ارزشمند همچنان دارای جنبههای کشف نشده بسیاری هستند. پژوهش پیشرو به دنبال این باور، در پی پاسخ به چیستی مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالینگاریهای دوره قاجار و چگونگی شکلگیری آنها (به صورت یکباره در دوره قاجار و یا تدریجی و نشأت گرفته از هنر تصویری دورههای مختلف ایران) و اینکه چه پیشینهای در تصویر نگاری هنر ایران دارند؟ در این راستا پژوهش پیش رو بر آن است تا با دستیابی به شاخصههای مضامین، موضوعات و ساختاربصری خیالینگاریهای دوره قاجار و هنر تصویری ایران، به وجوه اشتراک آنها با خیالینگاریها در مضامین، موضوعات و ساختار بصری از دوره ایران باستان تا دوره قاجار و خیالی نگاریها، به منظور راهیابی و دستیابی به پیشینه خیالینگاریهای دوره قاجار مورد مطالعه قرار دهد. هدف از این پژوهش دستیابی به پیشینه مضامین، موضوعات و ساختار بصری خیالینگاریهای دورهی قاجار جهت انجام مطالعات علمی با رویکردهای مختلف است. روش تحقیق از نظر هدف جزء پژوهشهای بنیادی و نظری و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تطبیقی است و در گردآوری مطالب از شیوهی کتابخانهای استفاده شده است و آثار خیالینگاری با شیوه تجزیه و تحلیل کیفی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. براساس این پژوهش میتوان گفت: نقاشی قهوهخانهای یا خیالینگاری، شیوهای خاص از هنر نقاشی و یکی از هـنرهای مـردمی و با سابقه در جامعهی ایرانی است که از دل سنتهای ایرانی سـر بـرآورده و وجوه اشتراک بسیاری در مضامین، موضوعات و ساختاربصری با هنر دورههای مختلف ایران از عیلام تا صفویه داشته و بسیار قدیمیتر از آن چیزی است که امروزه با عنوان نقاشی قهوهخانهای شناخته میشود، و از نظر خصوصیات فیگوراتیو، مضامین و موضوعات عامیانه و مصالح به کار گرفته شده، خاص دورهی قاجار بوده است.
نقاشی ایرانی
هنر قاجار
خیالی نگاری(نقاشی قهوهخانهای)
مضامین
موضوعات
ساختاربصری
2018
03
21
171
200
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91851_00180b79f18440f7022ccab88ed69dcc.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
سبکشناسی تذهیبهای قرآنی در مکتب شیراز با تأکید بر مؤلفهی فرمهای تزیینی
ایمان
زکریایی کرمانی
زهرا
خوشبخت
علیرضا
خواجه احمد عطاری
هنر تذهیب یکی از مهمترین هنرهای اسلامی و قرآنآرایی به شمار میآید که طیف گستردهای از ذوق و استعداد هنرمندان مسلمان را به نمایش در میآورد. مذهبان مسلمان از صدر اسلام همواره با بهرهگیری از ذوق، خلاقیت و نوآوری سبکهای مختلف هنر تذهیب را شکل دادند. در میان مراکز مهم کتابآرایی در سرزمینهای اسلامی، شیراز همواره به عنوان یکی از مکاتب مهم کتابآرایی شناخته میشود که درون خود و با گذر ایام سبکهای مختلفی را در تذهیب، تشعیر و خوشنویسی شکل داده است. در بین سبکهای مهم کتابآرایی مکتب شیراز میتوان به قرآنهای تزیین شده بین قرون ۸ تا ۱۳ هجری قمری اشاره کرد که سه سبک مهم در مکتب قرآنآرایی شیراز را شکل دادهاند. شناخت و مطالعهی سبکشناختی مبتنی بر مؤلفههای فرمی و دستیابی به ویژگیهای اصلی سبکهای مهم قرآنآرایی مکتب شیراز به عنوان مهمترین هدف این پژوهش مطرح میباشد لذا به منظور دستیابی به این هدف اصلی از میان قرآنهای این سه دوره یک قرآن عصر ایلخانی، یک قرآن عصر تیموری و دو قرآن مربوط به دورهی قاجار به صورت هدفمند انتخاب شده است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و با رویکرد سبکشناسی صورتگرا انجام شده است. از جمله مهمترین نتایج این پژوهش میتوان به معرفی ساختار فرمی و ویژگیهای سبکی این سه دوره اشاره نمود که میتوان براساس ساختارهای فرمی این سه دوره را یگانه، پردیس و فرشینه نام نهاد. علت نامگذاری این سه دوره ویژگی فرمهای شاخص مورد استفاده در این سه عصر یا سه سبک است که این ادوار را از عصر پادشاهی و نیز نشانهگان عددی خارج ساخته و متناسب با ساختار فرمی نامگذاری شدهاند.
فرم
سبکشناسی صورتگرا
مکتب قرآنآرایی شیراز
تذهیب قرآنی
2018
03
21
201
228
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91837_42c54db86acd6732e267e4e9644eb251.pdf
مطالعات هنر اسلامی
1735-708X
1735-708X
1397
14
29
بررسی جایگاه واقعنگاری تزیینات کاشیکاری عهد تیموری در نگارگری مکتب هرات(با نگرش موضوعی به نگارههای بهزاد)
سارا
صادقی نیا
الهام
حصاری
مطالعاتی که تاکنون درباره آثار نگارگری مکتب هرات انجام شده، بیشتر از جنبه زیباییشناسانه آن بوده و کمتر از منظر واقعگرایانه به آنها توجه شدهاست. یکی از ویژگیهای واقعگرایانه در نگارههای این مکتب، بازتاب معماری اسلامی و عناصر تزیینی وابسته بهآن است. کمتوجهی به بررسی عناصر تزیینی در نگارهها از این پیشفرض ناشی شده که نگارگری ایران عمدتا عالم مثال را نشان میدهد و از واقعیت مشهود فاصله بسیار دارد. در مقاله حاضر تلاش گردیده تا با کنار گذاشتن پیش فرض موجود، به بررسی میزان واقعگرایی تزیینات کاشیکاری نگارههای بهزاد پرداخته شود. روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای دادههای کتابخانهای انجام شده است. بدین منظور تزیینات کاشیکاری 8 نگاره بهزاد انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس میان هر یک از تزیینات شناسایی شده با تزیینات مشابه در بناهای پابرجا از عهد تیموری مقایسه تطبیقی صورت گرفته است. نتایج بیانگر آن است که اغلب تزیینات کاشیکاری نگارهها از لحاظ فرم، ساختار و رنگ متاثر از بناهای واقعی دوران تیموری است و انواع رایج تزیینات به کار برده شده در نگاره ها با تطبیق نقوش تزیینی و دقت در ساختار، کاشیهای زیر لعاب، معرق هندسی، تکرنگ هندسی و پس از آن گرهچینی آجر و هفت رنگ می باشد. این در حالی است که برخی دیگر از انواع کاشیکاریهای رایج عصر تیموری همچون هندسی زیرلعاب، معرق گل و بوته، معقلی هندسی و بنایی در نگارههای بهزاد به کاربرده نشده است.
تزیینات کاشی کاری
عهد تیموری
مکتب هرات
نگاره بهزاد
واقع گرایی
2018
03
21
229
252
https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91838_f3120e1a794ec8a43083398d80099dc6.pdf