موسسه مطالعات هنراسلامیمطالعات هنر اسلامی1735-708X143020180622New expression in representation animal motifs
Case Study Raqqa glazed ware in the 12th and 13th centuries ADبیان نوین در بازنمایی نقوش حیوانی مطالعه موردی ظروف لعابدار رقه در قرون 12 و13 میلادی1149174510.22034/ias.2018.91745FAمریم قاسمیعضوهیأت علمی دانشگاه شهرکرد، دانشکده هنر، گروه صنایع دستییهاره براتیعضوهیأت علمی دانشگاه حضرت معصومه قم، گروه فرش0000-0003-4119-9557Journal Article20180321Raqqa, as one of the most important art Syrian centers in the 12th and 13th centuries AD, is considered a milestone in the art Ayyubid period. The study of the so-called Raqqa, In museums around the world, Shows the unique features and evolved into the designs motifs. Especially in how to draw animal motifs, have a more naturalistic approach than in the past. <br />Syrian artists in addition to realistic drawing style, have try to use more effective measures to draw more dynamic visual motifs. There Two different approaches to the design of animal motifs Raqqa. In both cases, the display element, as the most prominent feature is. The study of these two styles of type design as markers of stylistic expression, is the main thing in this research. <br />In this research Collecting information is based on documentation, And countless examples in the report based on the study of archeology and collections in museums, reserved. <br /> شهر رقه، به عنوان یکی از مهمترین مراکز هنری سوریه، در قرون 12 و 13 میلادی، نقطه عطفی در هنر دوره ایوبی به شمار می رود. مطالعه مجموعه های موسوم به رقه، در موزه های سراسر دنیا، ویژگیهای منحصر به فرد و تکامل یافته ای را در نحوۀ ترسیم نقوش نشان می دهد. بویژه که در نحوۀ ترسیم نقوش جانوری، نگرش طبیعت گرایانه تری نسبت به گذشته (نقوش آثار یافت شده در تل مینیس)یافته اند. هنرمندان سوری با بهره گیری از اصول بازنمایی نقوش، سعی بر به کارگیری تمهیدات بصری کارآمدی جهت ترسیم پویاتر نقوش، داشته اند. ترسیم جانوران و نقوش به نحوی که عامل حرکت را به مخاطب القا کند به عنوان شاخص ترین ویژگی این آثار است. که خود نشان از مطالعه، شناخت و تسلط کامل هنرمندان سوری در نمایش موجودات است. لذا در این مقاله سعی شده است، رویکرد نوین هنرمندان سوری در نمایش نقوش مطمح نظر قرار گیرد. رویکرد این پژوهش توصیفیـتحلیلی است،گردآوری اطلاعات آن به شیوۀ اسنادی و با تکیه بر مطالعه نمونه های بی شماری که در گزاراین پژوهش بر اساس مطالعات اسنادی کتب تاریخی و آرشیو موزه های مختلف دنیا از جمله موزه متروپولیتن، موزه ویکتوریا آلبرت، موزه لوور، موزه فیتزویلیام، موزه اسمیتسونیان(گالری هنری فریر)، موزه ملی دمشق، موزه هنر سینسیناتی، موزه بروکلین، موزه آشمولین، موزه کلیولند، موزه هنری والترز بالتیمور، مجموعه دیوید و ... انجام شده است، لازم به ذکر است به جهت درک بهتر حالات و حرکات نقوش، تصاویر نمونه ها با نرم افزار (Corel DRAW Graphics Suite X7) خطی شده و نقوش جانوری از سایر نقوش زمینه جدا شده است، و نقوش برای مطالعه تحلیلی ویژگیهای بصری، مهیا شده استشات باستان شناسی و مجموعه های موجود در موزه ها، محفوظ می باشد، انجام شده است.https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91745_8c8a3da0b06d801967044eebbd5ff16f.pdfموسسه مطالعات هنراسلامیمطالعات هنر اسلامی1735-708X143020180622Reflecting the Regular Pentagon Role in Geometric Patterns of Islamic Architecture of Iranبازتاب نقش پنج ضلعی منتظم در نقوش هندسی معماری اسلامی ایران15409174610.22034/ias.2018.91746FAبهناز منتظردانشجوی دکتری تخصصی معماری، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایرانحسین سلطان زادهدانشیار معماری، گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران0000-0003-3974-5205Journal Article20180321One of the fundamental pillars of architecture and Islamic period decorations is using geometric patterns in the form of decorative surfaces named “Geometric decoration” (girih) In order to cover and spacing the Islamic monuments through different ages That without paying attention to geometry science, numbers and mathematics, drawing such girihs is not possible. One of these holy numbers, which is a symbol of flourishing and life, and also due to its concept and geometry, has played a significant role in the construction of girihs, is the number five. Hence, the present paper seeks to study the concept of geometry and its application, its relation to numbers and mathematics. Upon examining the Holy Number five, it identifies girih that can be drawn through a regular pentagon, and find the positioning and presence rate of other decorative motifs in these girihs. Finally, by studying the works in the Islamic monuments of Iran, it tried to find successful examples of those girihs. Therefore, in view of the final goal, this paper, by means of library studies and with the help of various sources and the study of lineal-historical documents, has descriptive-historical, analytical methods trying to reflect geometry and number five in Islamic geometric designs. The results of the research show that there are at least 10 types of girihs with a regular pentagonal motif. Due to its slow angles, it is not present in any of the "sharp girih". Contrary to the slow pentagonal angles, we see the presence of the “sharp Shamse 10” motif in two girih, along with the regular pentagon and in the "slow and sharp girih of the Giveh (Mooryaneh)", the sharp and slow Shamse motif are placed simultaneously in the same context, in spite of the discordance of the inner angles.یکی از ارکان اساسی معماری و تزئینات دورهی اسلامی، استفاده از الگوهای هندسی در قالب سطوح تزیینی تحت عنوان "تزیینات هندسی" (گرهها) به منظور پوشش و فضاسازیِ بناهای اسلامی، طی قرون مختلف میباشد که بدون توجه به علم هندسه، اعداد و ریاضیات، ترسیم چنین گرههایی مقدور نمیباشد. یکی از این اعداد مقدس که نماد شکوفایی و زندگی بوده و همچنین به واسطهی مفهوم و هندسهی خویش، نقش مهمی در ساخت گرهها داشته است، عدد پنج میباشد. از این رو، مقالهی حاضر، درصدد بررسی مفهوم هندسه، کاربرد و ارتباط آن، با اعداد و ریاضیات است. تا پس از بررسی عدد مقدس پنج، گرههایی را که به واسطهی پنج ضلعی منتظم قابل ترسیم میباشند، شناسایی کرده و نحوهی قرارگیری و میزان حضور آلتهای تزیینی دیگر را در این گرهها بیابد. در انتها، با بررسی آثار موجود در بناهای اسلامی ایران، سعی در، یافت نمونههای موردی موفق از آن گرهها میباشد. لذا باتوجه به هدف نهایی، این مقاله به واسطهی بررسیهای کتابخانهای و به کمک منابع متعدد و مطالعهی اسناد خطی-تاریخی، با روش توصیفی-تحلیلی، سعی در بازتاب هندسه و عدد پنج در نقوش هندسی اسلامی را دارد. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که مجموعاً حداقل 10 نوع گره دارای آلت پنج ضلعی منتظم وجود دارد. که این آلت به دلیل زوایای کند خود، در هیچ یک از "گرههای تند" حضور ندارد. بر خلاف زوایای کند پنج ضلعی منتظم، شاهد حضور آلت شمسهی تند 10، در دوگره، در کنار پنج ضلعی منتظم میباشیم و در "گره تند و کند گیوه (موریانه)"، آلت شمسهی تند و شمسهی کند، بر خلاف عدم هماهنگی زوایای داخلی، به صورت همزمان در یک زمینه، قرار گرفتهاند.https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91746_75e420cc97bf9c7bfaa1b37e937e46f0.pdfموسسه مطالعات هنراسلامیمطالعات هنر اسلامی1735-708X143020180622Differentiation of the meaning of art in the Traditional and modern view from the Coomaraswamy Ideaافتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن از دیدگاه کوماراسوامی63759175110.22034/ias.2018.91751FAرضا علی پوردانشکدهی هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایرانnullغلامعلی حاتمدانشکدهی هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.0000-0002-3672-0021اسماعیل بنی اردلاندانشگاه هنر، تهران، ایران0000-0001-5185-0548ایرج داداشیدانشگاه هنر، تهران، ایران0000-0002-0353-1232Journal Article20180321Many thinkers consider art as a means to perceive the truth and it is the way to achieve the highest human knowledge and epistem, And a kind of epistem that access to it with other means and equipment is impossible.Coomaraswamy is one of the thinkers who co-opt this idea. Ananda Coomaraswamy, a thinker of traditionalism, has discussion the concept and meaning of art in his writings. The "art for art" doctrine is one of the most important concepts that Ananda Coomaraswamy has been discussing based on his aesthetic and semantic principles. He has defined art's ultimate goal in traditional attitude. This paper aims to determine the doctrine of art for art based on Ananda Coomaraswamy's idea And by expressing the concept of art from Coomaraswamy's idea, proposes the means of differentiating the meaning of art into a traditional and modern approach. The hypothesis of the article is that based on Coomaraswamy's idea, art in the traditional attitude has a goal other than itself, and negates the ultimate purpose of art for art, which is the basis of thinking in modern art. Research findings suggest that Art for Coomaraswamy guides the audience for another purpose based on reason and it's as a means that it facilitates. Coomaraswamy considers art as the embodiment of a pre-conceived form in material and it dominated by tradition and serve it ends considers the meaning and function. In contrast, the effects of the slogan "Art for the Art" in the modern world indicate that the question of the subject and theme makes the work of art meaningless. Also, people's interest in semantic and endemic art is greater. The method of research in this paper has been descriptive-analytic and the data collection is done based on a documentary study.بسیاری از اندیشمندان، هنر را وسیلهای برای ادراک حقیقت میدانند و مجرایی برای رسیدن به عالیترین شناخت و معرفت قابل حصول بشر و نوعی از معرفت که دستیابی بدان با ابزار و وسایل دیگر محال است. کوماراسوامی از متفکرانی است که با این اندیشه همرأی است. آناندا کوماراسوامی متفکر و اندیشمند سنّتگرا، مفهوم و معنای هنر را در نوشتههای خود موردبحث قرار داده است. آموزهی «هنر برای هنر»، یکی از مهمترین مفاهیمی است که آناندا کوماراسوامی بر اساس اصول زیباشناسانه و معناگرایانهی خویش، به بحث در خصوص آن پرداخته و غایتِ هنر را در نگرش سنّتی تعریف نموده است. این مقاله در نظر دارد آموزهی هنر برای هنر را از منظر آناندا کوماراسوامی تبیین نماید و با بیان مفهوم هنر از منظر کوماراسوامی وجوه افتراق معنای هنر در نگرش سنّتی و مدرن را مطرح نماید. فرضیات مقاله بر این استوار است که از منظر کوماراسوامی هنر در نگرش سنّتی، غایتی غیر از خودش دارد و به نفی غایت هنر برای هنر که اساس تفکر در هنر مدرن است میپردازد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است هنر برای کوماراسوامی رهنمون مخاطب برای غایتی دیگر بر مبنای فعل عقل است و بهمثابهی وسیله است که این امر را تسهیل مینماید. کوماراسوامی هنر را تجسّم فرم از پیش تصوّر شده در قالب مادّی میداند و آن را در سیطرهی سنّت در خدمت غایات معنایی و کارکردی میشمارد. در مقابل آن، از آثار و تبعات شعار «هنر برای هنر» در دنیای مدرن به این اشاره دارد که پرسش از موضوع و مضمون، اثر را بیمعنا میکند؛ همچنین مذاق عموم مردم به دنبال هنر معناگرا و غایتمند است. روش تحقیق در این مقاله به شیوهی توصیفی–تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در این نوشتار با بهره از منابع کتابخانهای انجام پذیرفته است.https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91751_08a6517fecec697e0dd6c0e27fbd5e8f.pdfموسسه مطالعات هنراسلامیمطالعات هنر اسلامی1735-708X143020180622...بررسی طرح و نقش قالی های شاهسون بغدادی(نواحی مرکزی ایران)76949175210.22034/ias.2018.91752FAمینا عسگریدانشجوی کارشناسی ارشد فرش دانشگاه هنر اسلامی تبریزعلی وندشعاریدانشیار – دانشگاه هنر اسلامی تبریز0000-0002-7291-6953آراده یغوب زادهدانشجوی دکتری هنرهای اسلامی - دانشگاه هنر اسلامی تبریز-Journal Article20180321....شاهسون ها یکی از ایلات بزرگ عشایری ایران هستند که در مناطق مرکزی ایران (ایل بغدادی) و مناطق جنوبی ایران (ایل اینالو و بهارلوی فارس) و شمال غرب ایران (شاهسون) و منطقه قفقاز ساکنند. این ایل تولید کننده قالی های متنوعی می باشد و دربرخی موارد مشابهت های زیادی دربین تولیدات هر منطقه دیده می شود. مناطق روستایی ساوه، قزوین و شهرستان های غرب استان تهران؛اشتهارد، شهریار مورد مطالعه قرارگرفته و جامعه آماری به شکل هدفمند و براساس فراوانی انتخاب شده است. رویکرد بکار رفته برای تجزیه وتحلیل اطلاعات، کیفی بوده و نمونه های به دست آمده از اطلاعات میدانی (برای ایل بغدادی) و نمونه های بررسی شده از مناطق دیگر در برخی موارد اندک با رجوع به منابع کتابخانه ای، تحلیل یافته اند. نتایج نشان می دهد که با توجه به پراکندگی شاهسون ها در مناطق مختلف ایران از جمله ایل بغدادی واقع در مناطق مرکزی،هنوزحضور ریشه های مشترکی ازفرهنگ وهنر این ایل را می توان بکارگیری نقشمایه های هندسی، گیاهی و جانوری این ایل یافت.https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91752_e8215791dd81f4733b0cb73c88f28a7c.pdfموسسه مطالعات هنراسلامیمطالعات هنر اسلامی1735-708X143020180622Introduction and classification of common themes in architectural decoration motives of Qajar period, with emphasis on their identification in “Chaloshtor castle” wall murals and carvings.معرفی و طبقهبندی مضامین رایج در آرایههای معماری دوره قاجار، با تاکید بر شناسایی آن ها در نقاشیهای دیواری و حجاری های نقشپردازانه قلعه چالشتر951189175310.22034/ias.2018.91753FAحسن یزدان پناهمربی، عضو هیات علمی دانشگاه هنر اصفهانکاوه نویدی نژادمربی، عضو هیات علمی گروه فرش، دانشگاه شهید باهنر کرمان، مرکز آموزش عالی فرش راورJournal Article20180321<span>The focus of this article is on decoration motives in Qajar “Chaloshtor castle” and relationship between art and politics. The Chaloshtor castle was a military residential monument belonging to Bakhtiaries tribal khans. This monument consists of two houses which cling together and named “Mahmood khan” and “Ahmad khan”. This article is the first one by focus on the carving and murals decoration of the castle and also based on filed and academic studies<span lang="FA" dir="RTL">.</span> This paper methodology based on descriptive-analytical method; also combination of field and library studies along with authors direct observations. The results of this research show It is possible to classify Qajar Architectural decorations considering the links in between decoration of monuments and related underlying political and social sight. This topics show common thoughts of their era, also the artistic virtues were affected by quoted factors. Finally these common ideas lead to same methods in architectural decorations that follow with artists.</span>مضامین مشابه به کار رفته درآرایههای معماری دوره قاجار به تبعبت آنها از ایدههای مشترکی برمی گردد که معلول مسائل اجتماعی و سیاسی دوره خود بوده اند.مقاله حاضر با محور قردادن این مضامین مشترک و تجلیات آنها را در آرایههای قلعه چالشتر ، در صدد معرفی حجاریهای نقشپردازانه و نقاشیهای دیواری موجود در "قلعه چالشتر" نیز میباشد. این بنای مسکونی- نظامی که متعلق به خوانین چهارمحالی در دوره قاجار بوده از دو خانه به هم چسبیده، به نام محمودخان (خدارحم خان یا دیوان خانه)واحمد خان(ستوده) تشکیل شده است. پژوهش حاضر از حیث تمرکز بر آرایههای این قلعه در نوع خود اولین نمونه کار تحقیقاتی ارائه شده است .پژوهش پیش روی به روش تحلیلی و توصیفی انجام شده و ترکیبی از مطالعات میدانی و تحقیقات کتابخانهای را با تکیه بر مشاهدات مستقیم نگارنده ارائه میدهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این اشتراکات بر اساس پیوند های هنر و سیاست ،مضامین مشترک متاثر از روایات داستانی ،بر اساس تاثیر پذیری ازآثار غربی و الگوهای منطبق بر جریان به هم پیوسته هنر از دوره صفویه تا قاجار شکل گرفته اند.https://www.sysislamicartjournal.ir/article_91753_be96fd5d6bfe2aec12f796234f6b088e.pdf