بررسی عنصر عاطفه در شعر سهراب سپهری در مقایسه با نگاره عشاق هفت پیکر نظامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی ، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران.

2 استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بناب، دانشگاه آزاد اسلامی، بناب، ایران.

10.22034/ias.2020.253658.1405

چکیده

عاطفه یکی از عناصر برجسته در شکل­گیری شعر و هنر است. شاعران و هنرمندان، احساس خود را در برخورد با حوادث و پدیده­های دنیای اطراف خود در قالب اثر خود می­ریزد. درواقع، در هر شعری که عنصر عاطفه در آن غلبه داشته باشد، آن شعر برای مخاطب خواندنی­تر جلوه می­کند و التذاذ هنری بیشتری نصیب مخاطب خواهد گردید. در کنار این عنصر، عناصر دیگری چون تخیّل، زبان، وزن و... نیز وجود دارند و به نوعی آن را کامل می‏کنند. پس هر شاعری که به خوبی این عناصر را با هم تلفیق کند و عنصر عاطفه را به طور محسوس بر دیگر عناصر برتری دهد، شعری قابل تأمّل پدید خواهد آورد. سهراب سپهری، از برجسته‏ترین شاعران دوره معاصر، عواطف فردی و انسانی را در شعر خویش مورد توجه قرار داده است. در این مقاله سعی شده با شیوه تحلیلی- توصیفی و با تقسیم‏بندی عواطف شعری به سه دسته فردی، اجتماعی و جمعی، مجموعه اشعار سپهری و نگارۀ عشاق در منظومه هفت پیکر نظامی گنجوی از این منظر مورد بررسی قرار دهد. در این بررسی عواطف فردی در مجموعه شعرهای «مرگ رنگ»، «زندگی خواب‏ها»، «آوار آفتاب»، «شرق اندوه» بیشتر مورد توجه شاعر بوده است. در منظومه­های «صدای پای آب» و «مسافر» و نیز در مجموعه شعر «حجم سبز»، سپهری بیشتر به عواطف جمعی توجه دارد. در نگارۀ عشاق هفت پیکر نظامی نیز عاطفه نقش محوری دارد.
اهداف پژوهش:

بازشناسی عنصر عاطفه در اشعار سهراب سپهری.
بررسی عنصر عاطفه در نگارۀ عشاق هفت پیکر نظامی.

سؤالات پژوهش:

عنصر عاطفه چه جایگاهی در اشعار سهراب سپهری دارد؟
عنصر عاطفه چه جایگاهی در نگارۀ عشاق هفت پیکر نظامی دارد؟

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A study of the element of emotion in Sohrab Sepehri's poetry in comparison with the painting of the lovers of seven military figures

نویسندگان [English]

  • Seyed Hassan Sharifi 1
  • Arash Moshfeghi 2
  • Aziz Hojaji Kahjoogh 2
1 PhD Student of Persian Language and Literature,, Bonab Branch,, Islamic Azad University, Bonab, Iran.
2 Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Bonab Branch, Islamic Azad University, Bonab, Iran.
چکیده [English]

Emotion is one of the prominent elements in the formation of poetry. The poet expresses his feelings in dealing with the events and phenomena of the world around him in the form of poetry. In fact, in any poem in which the element of emotion prevails, that poem will be more readable for the audience and the audience will enjoy more artistic pleasure. In addition to this element, there are other elements such as imagination, language, weight, etc. and somehow complete it. So any poet who combines these elements well and makes the element of emotion significantly superior to other elements will create a thought-provoking poem. Sohrab Sepehri, one of the most prominent poets of the contemporary period, has considered individual and human emotions in his poetry. In this article, an attempt has been made to examine Sepehri's collection of poems from this perspective by analytical-descriptive method and by dividing poetic emotions into three categories: individual, social and collective. In this study, individual emotions in the collection of poems "Death of Color", "Life of Dreams", "Debris of the Sun", "East of Sorrow" have been the focus of the poet. In the poems "The Footsteps of Water" and "The Traveler", as well as in the collection of poems "Green Volume", Sepehri pays more attention to collective emotions.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Poetry
  • Emotion
  • Sohrab Sepehri
  • Individual
  • Social and Human Emotions
 آشوری، داریوش. (1389). «سپهری در سلوک شعر»، در باغ تنهایی سهراب سپهری، به کوشش حمید سیاهپوش، چاپ دوازدهم، تهران: مؤسسه انتشارات نگاه.
اصفهانی، محمدعلی. (1380). «تعهد سپهری نیمه‌کاره است»، در معرفی و شناخت سهراب سپهری، شهناز مرادی کوچی، چاپ اول، تهران: نشر قطره.
 براهنی، رضا. (1371). طلا در مس(در شعر و شاعری)، ج1، تهران: ناشر: نویسنده. 
________. (1380). «آشنایی با یک بچه بودایی اشرافی»، در معرفی و شناخت سهراب سپهری، شهناز مرادی کوچی، چاپ اول، تهران: نشر قطره.
بهفر، مهری. (1380). «عاشقانه سرایی در شعر سهراب سپهری»، در معرفی و شناخت سهراب سپهری، شهناز مرادی کوچی، تهران: نشر قطره.
پورجعفری، فاطمه و شهابی، حسن. (1391). «شاعری از اهالی امروز: تحلیل تبلور اندیشه های تعلیمی و تعهد ادبی در شعر سهراب سپهری»، فصلنامه تحقیقات تعلیمی و غنایی زبان و ادب فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر، شماره دوازدهم، صص152-137. 
پیروز، غلامرضا و صادقی، فاطمه زهرا. (1384). «سهراب سپهری در ترازوی نقد منتقدان»، دوفصلنامه پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره پنجم، صص40-21. 
حق‏شناس، محمدکاظم و صفر، عمر. (1391). «بررسی کلید غنایی واژه «شب» در اشعار سهراب سپهری»، فصلنامه تحقیقات تعلیمی و غنایی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر، شماره پیاپی 12، صص 123-107.
حکم‌آبادی، محمود. (1395). «بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه‌های عرفان اسلامی»، کاوش نامه ادبیات تطبیقی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی کرمانشاه، شماره23، صص50-25.
حسین‏پور چافی، علی. (1387). جریان های شعر معاصر فارسی؛ از کودتا (1332) تا انقلاب (1357)، چاپ دوم، تهران: انتشارات امیرکبیر.
دست‏غیب، عبدالعلی. (1383). «جهان و انسان از منظر سهراب سپهری»، کیهان فرهنگی، شماره 216، صص 59-56.
رنجبر، ابراهیم. (1389). «بررسی راه‌های رهایی انسان معاصر از بستگی‌های دنیوی در شعر سهراب سپهری»، نشریه ادب و زبان دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، دوره جدید، شماره ب27 (پیاپی بیست و چهار)، صص 185-163.
زرقانی، سیدمهدی. (1384). چشم انداز شعر معاصر ایران، چاپ دوم، تهران: نشر ثالث.
سپهری، سهراب. (1388). هشت کتاب، چاپ سوم، تهران: انتشارات طهوری.
شفیعی‏کدکنی، محمدرضا. (1390). ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت، چاپ هفتم، تهران: انتشارات سخن.
شمس لنگرودی، محمد. (1389). تاریخ تحلیلی شعر نو، ج3. چاپ پنجم.، تهران: نشر مرکز.
شمیسا، سیروس. (1373). نگاهی به سپهری، چاپ پنجم، تهران: نشر مروارید.
شریفیان، مهدی. (1386). «بررسی فرایند نوستالژی در اشعار سهراب سپهری»، مجله زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ش23، صص 72-51.
طاهری، علی و حدیدی، سمیرا. (1391). «بررسی تطبیقی عشق و عرفان در اندیشه سهراب سپهری و جبران خلیل جبران»، فصلنامه تخصصی ادیان و عرفان، شماره 31، صص 304-279.
عابدی، کامیار. (1384). از مصاحبت آفتاب: زندگی و شعر سهراب سپهری، چاپ اول (ویرایش چهارم با اضافات)، تهران: نشر ثالث.
علی‏زاده، ناصر و باقی‏نژاد، عباس (1389)، «شهود، نماد و شعر سهراب سپهری»، مجله بوستان ادب، دوره دوم، شماره سوم، پیاپی 1/59، صص 221-201. 
علیمیرزایی، بهناز؛ کزازی، میرجلال‌الدین، یعقوبی، علی سرور. (1400). «رمزگشایی از نمادهای هفت اقلیم هفت‌پیکر». متن‌پژوهشی، دوره 25، ش87، صص 61-34.
قوام، ابوالقاسم و واعظ‌زاده، عباس. (1388). «تنهایی در برخی صوفیانه‌های شعر فارسی با رویکرد ویژه به شعر سهراب سپهری»، مطالعات عرفانی، مجله دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان، شماره 9، صص 132-99. 
مصلح، پگاه. (1395). «نسبت «سیاست» و «امر سیاسی» در خوانش ادبیات ریتوریک، مطالعه موردی شعر سهراب سپهری»، جستارهای سیاسی معاصر، شماره2، صص 69-92.
گنجی، حمزه. (1382). روان شناسی عمومی، چاپ بیستم، ویرایش چهارم، تهران: مؤسسه نشر ساوالان.
نفیسی، آذر. (1380). «چشم‌ها را باید شست»، در معرفی و شناخت سهراب سپهری، شهناز مرادی کوچی، چاپ اول، تهران: نشر قطره.
نوروزی داودخانی، نورالله. (1391). «معانی، تصاویر و تعابیر مرگ در اشعار سهراب سپهری و فریدون توللی»، پژوهشنامه ادب غنایی، شماره 18، صص 198-185.